علیعلی، تا این لحظه: 10 سال و 16 روز سن داره

فسقل من و باباش

کارتینگ در خانه

این ماشین رو بابا جون به مناسبت برادر شدن برای علی آقا خریده.علی هم خیلی بهش علاقه داره،و کلی تعمیرش میکنه و میشورتش.اما ظاهرا فاطمه خانم هم داره بهش علاقه مند میشه.خدا رحم کنه،فکر کنم چند ماهه دیگه دعواها بشه سر این ماشین. ...
7 آذر 1397

تولد علی

سلام علی جونم بالاخره بعد از یک ماه فرصت پیدا کردم تا بیام و این وبلاگ را آپ کنم.اونهم با عکسهای خوشگل شما.راستی یادم رفت بگم شما روز جمعه 12 اردیبهشت ساعت 6و 15 دقیقه مامان رو بیدار کردی برای اینکه تصمیم گرفته بودی که دیگه بیای تو بغلم و بعد از چند ساعت در بیمارستان آتیه توسط دکتر صفدریان دقیقا ساعت ده و بیست دقیقه به دنیا اومدی. حالا بریم سراغ عکسهای ماه اول شما   ...
12 خرداد 1393

روزهای آخر یکی بودن

سلام علی جونم. مامانی این روزها دیگه روزهای آخریه که شما تو دل من هستی .از یک طرف دلم میخواد زودتر به دنیا بیایی و من ببینمت و بغلت کنم و ماچت کنم و از همه مهمتر شیرت بدم اما از طرف دیگه هر وقت به زایمان فکر میکنم ناراحت میشم که وقتی به دنیا بیایی دیگه دلم خالی میشه و تو نیستی که اون تو هی تکون بخوری و لگد بزنی.دیشب همچین پات رو تو پهلوم فشار میدادی که دادم دراومد.هزار ماشاالله بزرگ شدی و لگد هات دردناک شدن.امیدوارم همه خانمهایی که دوست دارن مامان بشن هر چه زودتر طعم شیرین این لگد ها رو بچشن. این روزها شدیدا منتظرم تا هر چه زودتر دردم بگیره و شما به دنیا بیایی.مامان جان خواهشا زودتر یه حرکتی به خودت بده و بیا بیرون اینجا همه سخت منتظرتن. ...
7 ارديبهشت 1393